در حالیکه ایالات متحده آمریکا همواره خود را مدافع حقوق بشر و آزادیهای مدنی معرفی میکند، بررسی عملکرد این کشور در دهههای گذشته، حکایت از واقعیتی متفاوت دارد.
در شرایطی که ایالات متحده آمریکا همواره مدعی پرچمداری حقوق بشر در جهان است، بررسی دقیق عملکرد این کشور طی دهههای اخیر، تصویری متناقض و گاه هولناک از نقض گسترده، سیستماتیک و آشکار حقوق انسانها در عرصههای گوناگون ترسیم میکند. از رفتارهای خشونتبار نهادهای امنیتی در داخل خاک آمریکا گرفته تا سیاستهای مداخلهجویانه و خونبار در خارج از مرزها، شواهد متعدد از بیاعتقادی عملی این کشور به اصول بنیادین حقوق بشر حکایت دارد.در داخل خاک آمریکا، مسئله تبعیض نژادی و خشونت پلیسی علیه اقلیتها بهویژه سیاهپوستان یکی از مهمترین و ماندگارترین چالشهای حقوق بشری این کشور است. قتل جورج فلوید در سال ۲۰۲۰ تنها یکی از صدها نمونهای بود که عمق این بحران ساختاری را عیان کرد. انتشار ویدیوهایی از رفتارهای خشونتآمیز پلیس، بازداشتهای خودسرانه، بیتوجهی به عدالت در فرآیند دادرسی و مجازات نشدن عاملان نقض حقوق شهروندی، باعث شد میلیونها نفر در سراسر آمریکا و جهان به خیابانها بیایند و علیه «نژادپرستی نظاممند» فریاد بزنند.
با این حال، این فجایع تنها به موارد خاص محدود نمیشوند، بلکه محصول ساختارهایی هستند که طی سالها، زمینه تبعیض و بیعدالتی را نهادینه کردهاند. نرخ بالای زندانی شدن جوانان سیاهپوست، تبعیض در اشتغال و مسکن، و نابرابری در خدمات بهداشتی و آموزشی، تنها بخشی از این واقعیت تلخ است.یکی دیگر از مصادیق برجسته نقض حقوق بشر توسط آمریکا، استمرار فعالیت زندان گوانتانامو در خاک کوباست. از سال ۲۰۰۲ تاکنون، صدها نفر از کشورهای مختلف، بدون محاکمه، و در برخی موارد حتی بدون تفهیم اتهام رسمی، در این بازداشتگاه نگهداری شدهاند. بسیاری از آنها تحت شکنجه، بازجوییهای طولانی، و محرومیت از حقوق انسانی اولیه قرار گرفتهاند؛ امری که با مفاد صریح کنوانسیونهای ژنو و میثاق حقوق مدنی و سیاسی در تضاد کامل است.با وجود وعدههای متعدد برای تعطیلی این زندان، دولتهای متوالی آمریکا از تصمیمگیری قاطع در این زمینه سر باز زدهاند. گزارشهای سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری نشان میدهد که رفتار غیرانسانی با زندانیان در گوانتانامو، نمونهای از سیاستهای «دوگانه» آمریکا در قبال حقوق بشر است؛ جایی که امنیت ملی بهانهای برای نادیده گرفتن کرامت انسانی میشود.
در عرصه بینالملل، ایالات متحده با مداخلات نظامی در کشورهایی نظیر افغانستان، عراق، لیبی و سوریه، مسئول کشته شدن صدها هزار غیرنظامی و آوارگی میلیونها نفر بوده است. حملات پهپادی در یمن، پاکستان و سومالی نیز به دفعات غیرنظامیان بیگناه را هدف قرار دادهاند. با این حال، هیچگاه مسئولیت حقوقی مشخصی از سوی آمریکا پذیرفته نشده و هیچیک از مقامهای ارشد آن کشور مورد پیگرد قضایی قرار نگرفتهاند.
از سوی دیگر، حمایت بیچونوچرا از رژیم صهیونیستی در جنایات غزه، موجب اعتراض گسترده نهادهای حقوق بشری و حقوقدانان بینالمللی شده است. ارسال تسلیحات پیشرفته، حمایت دیپلماتیک در سازمان ملل، و جلوگیری از صدور قطعنامههای توقف جنگ، ایالات متحده را به یکی از بازیگران کلیدی در استمرار کشتار زنان و کودکان فلسطینی تبدیل کرده است.
یکی از مهمترین نمونههای نقض حقوق بشر توسط آمریکا، نقش مستقیم و غیرمستقیم این کشور در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است. اسناد متعدد و شواهد تاریخی نشان میدهد که ایالات متحده، نه تنها از تجاوز صدام به ایران حمایت سیاسی، اطلاعاتی و تسلیحاتی کرده، بلکه با ارسال دادههای ماهوارهای و اطلاعات نظامی، در حملات هدفمند به زیرساختهای غیرنظامی و مواضع ایرانی مشارکت داشته است.در جریان این جنگ، که به شهادت صدها هزار هم وطن منجر شد، آمریکا چشم خود را بر استفاده رژیم بعث از سلاحهای شیمیایی علیه مردم ایران بست و حتی با وتوی قطعنامههای سازمان ملل، مانع از محکومیت بینالمللی این جنایات شد. کمکهای اطلاعاتی آمریکا در عملیاتهایی مانند «تاکتیکهای بمباران شیمیایی حلبچه»، مشارکتی غیرمستقیم اما مؤثر در یکی از سیاهترین برگهای نقض حقوق بشر معاصر به شمار میرود.همچنین، حمله ناو آمریکایی وینسنس به هواپیمای مسافربری ایرانایر در تیرماه ۱۳۶۷ که منجر به شهادت ۲۹۰ سرنشین غیرنظامی از جمله زنان و کودکان شد، لکهای ننگین در کارنامه آمریکا باقی مانده است؛ حادثهای که نهتنها هرگز بهدرستی مورد بررسی قرار نگرفت، بلکه فرمانده ناو مهاجم، از سوی دولت آمریکا مدال افتخار دریافت کرد.
https://nimrooz24.ir/?p=44322