وقتی می‌گوییم ایران، از هزاران سال همبستگی سخن می‌گوییم؛ از مادر خاکی، از شاهنامه، از پهلوانان دیروز و مردم امروز.
در دل تاریخ هزاران‌ساله ایران، مفهومی به نام «میهن» تنها یک واژه یا جغرافیا نیست؛ بلکه مادر خاکی ایرانیان است، میراثی از ریشه‌ها، حماسه‌ها و باورهای ژرف. گفت‌وگوی پیش‌رو با یاسر موحدفرد، دبیرکل بنیاد فردوسی، سفری است به قلب همین مفهوم که در شاهنامه فردوسی و اندیشه ایرانیان ریشه دارد؛ جایی که ایران نه‌تنها سرزمین، بلکه بخشی از جان و هویت مردمانش است. او از پیوند میان نیروهای مردمی و اهورایی سخن می‌گوید، از قشرهای گوناگونی که در طول تاریخ، با همه تفاوت‌ها، در کنار هم برای پاسداری از این خاک ایستاده‌اند.فارس: آقای موحدفرد، در برابر حمله دشمنان ایران، قشرهای گوناگون ایرانی در دوران باستانی چگونه مقابله می‌کردند؛ آیا حکیم فردوسی در حماسه‌سرایی خود از آن یاد کرده است؟موحد فرد:در طول تاریخ ایران، هر زمان که مورد یورش دشمنان قرار گرفته‌ایم؛ همواره یک نیروی غیبی و اهورایی و یک نیروی مردمی از ایران پشتیبانی می‌کرده‌اند. ما از ایران باستان، بسیج مردمی در برابر یورش دشمنان داشته‌ایم که این وظیفه را پهلوانان بر عهده داشتند. در ایران گروه‌های گوناگون در کنار هم زندگی می‌کردند و هر کدام وظیفه‌های مشخصی را بر عهده داشتند. گروه‌هایی هم‌چون نظامیان، روحانیان، کشاورزان و صنعتگران چهار دسته‌ اصلی بودند که از دوران جمشید پیشدادی در ایران دسته‌بندی شدند. پس از آن، دسته‌بندی‌های گوناگون دیگری هم‌چون مهندسان، پزشکان، پهلوانان، مرزداران، بازرگانان، هنرمندان، دبیران و نویسندگان افزوده شدند.این قشرهای گوناگون در کنار یکدیگر، یک ملت یکپارچه را شکل داده بودند. این قشرها نمایندگانی در روستا، شهر، استان و کشور داشتند و افزون بر آن نمایندگان ویژه‌ای در مجلس مهستان داشتند.
ایران همیشه از کشورهای گوناگون تشکیل شده بود که ایران‌ویچ، همین ایران کنونی، شهریاری و فرمانروایی همه کشورهای اطراف که به آن می‌پیوستند را بر عهده داشته است. این ساختار، ساختاری بسیار یکپارچه بوده که حتی قوم‌های گوناگون ایرانی و بسیاری از کشورهای بزرگ جهانی نیز خواستار این بودند که همواره ایرانیان پشتیبان آن‌ها باشند؛ اتفاقی که در دنیای کنونی هم رخ داده و بسیاری از ملت‌های ستم‌دیده جهان خواستار این هستند که ایران از آن‌ها دفاع کند. این ساختار یکپارچه در دورانی که دشمن بیرونی به آن یورش می‌آورده بسیج می‌شدند و در کنار یکدیگر قرار می‌گرفتند. واژه بسیج از شاهنامه فردوسی برگرفته شده که واژه اصلی‌اش «بسیچ» است. بسیار جالب است که همین واژه به فعل بسیچیدن در شاهنامه، بزرگترین حماسه‌نامه ایران و جهان تبدیل شده که به معنی انسجام دادن نیروهای اهورایی و مردمی در برابر دشمنانان اهریمنی بوده است. پهلوانان ایرانی از قشرهای گوناگون مردم در برابر یورش دشمنان می‌خواسته‌اند تا به یاری سلحشوران، ارتشداران و لشگریان که در شاهنامه فردوسی به سپاهیان و نیساریان یاد شده، بشتابند.
موحدفرد: از نام ایران در شاهنامه فردوسی بیش از ۱۷۰۰ بار یاد شده است. شاهنامه فردوسی و تاریخ شاهنامه‌ای که در کتاب‌های تاریخی سترگ هم‌چون تاریخی طبری و بلعمی به این پرداخته‌اند؛ ما ایرانیان در سراسر تاریخ ده هزار ساله خود، همواره از مام میهن دفاع کرده‌ایم؛ همان‌گونه که همیشه از خانواده خود دفاع می‌کنیم. کیان کشور ایران مانند ناموس ما ایرانیان است و با هر گرایش و سلیقه‌ای که باشیم از آن دفاع می‌کنیم.به همین روی می‌بینیم هم‌اکنون به هر کودک تا کهنسال ایرانی بگویید که درباره ایران یک جمله بگویید، ناخواسته از شاهنامه فردوسی می‌خوانند: «چو ایران نباشد تن من مباد» و یا «دریغ است ایران که ویران شود»این شاه‌بیتی‌هایی است که از حکیم توس برای ما ایرانیان به یادگار مانده و یک ضرب‌المثلی شده که همه از آن یاد می‌کنند.
وقتی که ما می‌بینیم کشوری از بیرون به سرزمین مادری یورش می‌آورد و آبادانی، اندیشه و دانش ایرانی را مورد هدف قرار می‌دهد؛ خرد جمعی ما ایرانیان، این اجازه را نمی‌دهد و تا پای جان در کنار ایران می‌مانیم. شاید نام ایران، پرتکرارترین نام در کتاب‌های تاریخی و حماسی ایرانی بوده است؛ چون در هیچ کجای جهان، کشوری مانند ایران وجود ندارد که ده هزار سال یک نام داشته باشد. همین نشان می‌دهد که ما برای دفاع از کشورمان یک پشتوانه فکری و اندیشه‌ای چندهزار ساله داریم که کهن‌ترین تمدن‌های جهانی را در سرزمین ایران بنیان گذاشته است.شما می‌بینید که بسیاری از اندیشه‌های ایرانی در کتاب سترگ اوستا، کهن‌ترین کتاب فلسفی ایران و جهان آورده شده که فلسفه‌اش بر پایه رویارویی نیروهای خیر و شر است. نیروهای خیر و شر هر چند ده ساله با یکدیگر درگیر می‌شوند.در همه این ده هزار سال، این گونه نبوده که ایرانیان به کشور دیگری بدون دلیل یورش ببرند بلکه همواره دیگر کشورها و دشمنان به ایران هجوم آورده‌اند و ایرانیان با سلحشوری به دفاع پرداخته‌اند. دشمنان ایران، همان نیروهای شر اهریمنی هستند و ایرانیان هماره نماد نیروهای خیر اهورایی هستند. به همین روی، همواره خودمان را موظف می‌دانیم که چه در ایران و چه در دیگر سرزمین‌هایی که به آن‌ها ستم می‌شده به دفاع از دشمنانی که نماد شر بودند، بپردازیم.
ما ایرانیان در مقام دفاع، همواره سلحشور بوده‌ایم و تلاش‌مان این بوده که پس از پیروزی به صلح و آشتی روی آوریم. نمی‌خواهم در مورد نژادمان غلو کنم اما ما میهن‌دوست بودیم و شاید تنها نژادی باشیم که پس از پیروزی بر دشمن با نیروهای مقابل دوست می‌شویم و آن‌ها را به آغوش می‌کشیم و به دین و آیین خود فرامی‌خوانیم تا با برترین اندیشه اهورایی آرامش و آشتی را در جهان پایدار کنیم. همین چند سال پیش با عراق در جنگ بودیم اما اکنون رابطه بسیار خوبی با آن کشور به ویژه با مردم آن داریم.
فارس: چرا در دنیای کنونی غربی‌ها در تقابل با ایران قرار گرفته‌اند؟موحدفرد: اکنون بسیاری از کشورهای اروپایی و غربی که ادعای حمایت از یهودیان را دارند، خودشان می‌دانند که بزرگترین حامی و پشتیبان تاریخی یهودی‌ها، کوروش بزرگ بوده است که در همه کتاب‌های توحیدی از او یاد شده و نزدیک‌ترین شخص به کورش در شاهنامه فردوسی، کیخسرو پیامبر – پادشاه ایرانی است.گفته می‌شود که خداوند پادشاهی جهان را از کیومرث تا کورش به ایرانی‌ها سپرده است و فرمانروایی ایران و جهان، همواره تا پایان رستاخیز بر عهده ایرانیان است. شایان ذکر است که همه دین‌های توحیدی برگرفته از اندیشه‌های ایرانی است. پهلوانان ایرانی مانند رستم نیز نماد آیین مهر هستند. آیین مهر ایرانی از نام‌اش پیدا است که ایرانیان نماد مهرورزی بودند؛ چون ما ایرانیان همه مردم جهان را دوست داشتیم و گسترش‌دهنده آیین دوستی، میهن‌دوستی و هم‌نوع‌دوستی بودیم.
ایرانیان نیروهای طبیعی را هم ارج می‌گذاشتند؛ چون بر این باور هستند کهموجودهای جهان از آب، باد، خاک و آتش، گوهرهای سازنده جهان به وجود آمده‌اند و برای همین برای ما مقدس و پاک هستند. در حالی که غربی‌ها از زمان آغاز مدرنیته، نیروهای طبیعی و نیروهای انسانی را به چشم بهره‌کشی نگاه می‌کنند؛ هایدگر، فیلسوف اروپایی با نگره مخزن انرژی از این راز پرده‌برداری کرده که دنیای مدرنیته غربی به بهره‌کشی از طبیعت می‌اندیشد و جان آدمی هم با این نگاه دیگر برای آنان ارزشی ندارد و فقط همه مردم جهان را در خدمت هدف‌های خود می‌خواهند. آن‌ها مردمان جهان را به عنوان ذات با ارزش انسانی نمی‌بینند بلکه نگاه می‌کنند که چگونه از آن‌ها می‌توانند برای سودجویی استفاده کنند حتی جانوران و درختان هم با این نگاه دیگر در امان نیستند و حتی آب، باد، خاک و آتش هم دیگر مقدس شمرده نمی‌شود و همه آن‌ها را مخزن انرژی می‌دانند.در حالی که در اندیشه ایرانی، آن‌ها همه مقدس هستند و باید با نگاه دوستانه و حتی شاعرانه به همزیستی با طبیعت بپردازیم. بنابراین اگر غربی‌ها با این اندیشه ناشایست به خاک، هوا و دریای ما ایرانیان تعرض کنند با عنصر آتش به آن‌ها پاسخ می‌دهیم. دشمن باید حواس‌اش باشد که آتش درون ما را برانگیخته نکند در حالی که ما روحیه همزیستی با همگان داریم اما نمی‌توانیم از دفاع سرزمین‌مان دست‌برداریم.خود غربی‌ها به ویژه در اروپا سال‌ها به یهودستیزی مشهور بودند و برای آن‌که با یهودیان نمی‌توانستند زندگی دوستانه‌ای داشته باشند، مدافع یک کشور جعلی به نام رژیم اشغالگر قدس شدند.