بخش‌هایی از خاک ایران در دوره پهلوی اول، به‌سادگی و بدون فشار نظامی، به ترکیه واگذار شد. تصمیماتی که شاید آن زمان کم‌اهمیت به نظر می‌رسیدند، امروز به نگرانی‌های امنیتی و ژئوپلیتیکی کشور، از جمله کریدور زنگزور، گره خورده‌اند؛ برای روشن شدنِ بیشتر این موضوع با تحلیلگر تاریخ معاصر ایران به گفت‌وگو نشستیم.
تاریخ ایران سرشار از فراز و نشیب‌های سیاسی و ژئوپلیتیکی است که اثرات آن تا به امروز نیز ادامه دارد. یکی از حساس‌ترین این مقاطع، دوران حکومت پهلوی، به‌ویژه در زمینه سیاست خارجی و مسائل مرزی است. در این دوره، تصمیمات مهمی اتخاذ شد که برخی از آن‌ها، مانند واگذاری بخش‌هایی از خاک کشور، همچنان محل بحث و بررسی کارشناسان و مورخان است. این تصمیمات، نه تنها تاریخ مرزهای ما را شکل داده، بلکه پیامدهای آن به چالش‌های امروز ایران از جمله کریدور زنگزور نیز گره خورده است.  در همین راستا، با رامین مددلو، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) و تاریخ سیاسی معاصر ایران، به گفت‌وگو نشستیم تا ابعاد تاریخی این تحولات را روشن کند. این گفت‌وگو تلاش می‌کند تا با بازخوانی گذشته، تصویری روشن از ریشه‌های برخی نگرانی‌ها و چالش‌های امروز کشور ارائه دهد.

*واگذاری اراضی آرارات و قره‌سو در دوره رضاشاه و پیامدهای آن بر کریدور زنگزور

فارس: از منظر تاریخی، واگذاری بخش‌هایی از کوه آرارات به ترکیه در دوره رضاشاه چه پیامدهایی به دنبال داشت؟ با توجه به اینکه در دوره پهلوی اول بخش‌هایی از آرارات واگذار شد و به‌نوعی بخشی از خاک ایران از دست رفت، اکنون که غرب بر کریدور زنگزور تمرکز کرده است، وضعیت ایران چگونه است؟مددلو: برای بررسی این موضوع، لازم است به زمینه تاریخی دوره رضاشاه، یعنی پهلوی اول، توجه کنیم. در آن زمان، مسائل مرزی ایران در چارچوب نظم منطقه‌ای که قدرت‌های بزرگ، به‌ویژه بریتانیا، در صدد ایجاد آن بودند، شکل می‌گرفت. تحولات کشورها به‌صورت مستقل رخ نمی‌داد، بلکه تحت تأثیر سیاست‌های کلان منطقه‌ای بود. یکی از مسائل کلیدی در آن دوره، تعیین دقیق مرزها بود که نه‌تنها با ترکیه، بلکه با کشورهایی نظیر افغانستان و اتحاد جماهیر شوروی نیز مطرح بود.رویکرد رضاشاه در این مسائل، عمدتاً مبتنی بر انعطاف و واگذاری بود. به‌عنوان مثال، در روابط با شوروی، روستای فیروزه واگذار شد و در مورد افغانستان، دشت ناامید به‌عنوان نشانه‌ای از حسن نیت به آن کشور اعطا شد. این واگذاری‌ها معمولاً با مذاکراتی همراه بود که رضاشاه از طریق آن‌ها در پی کسب امتیازاتی برای خود بود.

پیچیدگی‌های واگذاری آرارات کوچک

مددلو: موضوع واگذاری اراضی به ترکیه از پیچیدگی‌های خاصی برخوردار است. پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، دولت جدید جمهوری لائیک ترکیه اعلام کرد که قراردادهای دوره عثمانی، از جمله قراردادهای مرزی، باید بازنگری شوند. یکی از نقاط مورد اختلاف، آرارات کوچک بود. کوه آرارات به دو بخش تقسیم می‌شود؛ آرارات بزرگ که کاملاً در خاک ترکیه قرار دارد و آرارات کوچک که بخشی از آن، طبق قراردادهای پیشین، متعلق به ایران بود.  در آن زمان، کردهای ترکیه در ارتفاعات آرارات شورش کرده و در این منطقه پناه گرفته بودند. ارتش ترکیه، با هماهنگی دولت ایران، وارد خاک ایران شد تا از دامنه‌های آرارات کوچک که در قلمرو ایران قرار داشت، شورشیان را دور زده و سرکوب کند. در جریان این عملیات، ارتش ترکیه چند پاسگاه در خاک ایران ایجاد کرد و عملاً این مناطق را تحت کنترل خود درآورد.  طبق قراردادهای مرزی پیشین با عثمانی، بخشی از آرارات کوچک متعلق به ایران بود. اما پس از این عملیات، در مذاکرات تعیین حدود مرزی، ایران عملاً این بخش از آرارات کوچک را که به طور قانونی متعلق به خود بود، به ترکیه واگذار کرد. علاوه بر این، در برخی مناطق دیگر نیز بده‌بستان‌هایی صورت گرفت؛ به‌عنوان مثال، بخش‌هایی از دشت قطور به ترکیه واگذار شد و در مقابل، بخش‌هایی از دشت سرو از ترکیه به ایران ملحق شد.

*باریکه قره‌سو و ارتباط آن با کریدور زنگزور

مددلو: موضوع کریدور زنگزور به‌طور مستقیم به آرارات کوچک ارتباط ندارد، بلکه به منطقه‌ای به نام باریکه قره‌سو مربوط است. این باریکه در شمال غربی ایران، نزدیک مرز ترکیه و ارمنستان، قرار دارد و عرض آن احتمالاً حدود پنج کیلومتر است. برای مشاهده دقیق این منطقه، می‌توان از نقشه‌های جغرافیایی مانند گوگل مپ استفاده کرد. بر اساس قرارداد ترکمنچای (۱۸۲۸) که با روسیه تزاری منعقد شد، این منطقه بخشی از خاک ایران بود. اما در دوره‌هایی که ایران از نظر سیاسی و نظامی ضعیف بود، ارتش روسیه این منطقه را اشغال می‌کرد. در اواخر دوره روسیه تزاری، زمانی که این کشور دچار آشوب شد، برخی از حاکمان محلی ایران این منطقه را باز پس گرفتند و به خاک کشور ملحق کردند. بااین‌حال، به دلیل ضعف‌های موجود، ایران گاه قادر به اعمال حاکمیت کامل بر این منطقه نبود.  در دهه ۱۹۲۰، پس از تشکیل اتحاد جماهیر شوروی، مذاکراتی بین شوروی و دولت جمهوری ترکیه به رهبری آتاتورک انجام شد. در این مذاکرات، معامله‌ای بزرگ در مورد قفقاز صورت گرفت. ترکیه نیروهای خود را از قفقاز خارج کرد و در مقابل، لنین به جمهوری نوپای ترکیه کمک مالی ارائه داد. همچنین، قراردادی در مورد نخجوان منعقد شد که بر اساس آن، حفظ امنیت نخجوان به ترکیه سپرده شد. در ازای این توافق، شوروی باریکه قره‌سو را که تحت اشغال خود داشت، به ترکیه واگذار کرد، در حالی که این منطقه متعلق به خاک شوروی نبود و صرفاً تحت اشغال آن‌ها قرار داشت. رضاشاه در این مقطع این واگذاری را تأیید کرد و به اشغال قره‌سو توسط ترکیه رسمیت بخشید.

*دلایل واگذاری اراضی توسط رضاشاه

مددلو: دلایل تصمیم رضاشاه برای این واگذاری‌ها چند وجه دارد. نخست اینکه رضاشاه در حوزه سیاست خارجی از دانش و تجربه کافی برخوردار نبود. خود او نیز به این امر اذعان داشت. تا زمانی که عبدالحسین تیمورتاش، وزیر دربار ، در قید حیات بود، سیاست خارجی ایران با درایت بیشتری مدیریت می‌شد، زیرا تیمورتاش درک عمیقی از بازی قدرت‌های بزرگ داشت  دومین دلیل، نگاه مثبت و حس دوستی رضاشاه نسبت به آتاتورک بود. او آتاتورک را شخصیتی محترم می‌دانست و حتی اگر تصمیماتی به ضرر منافع ملی ایران بود، برای جلب رضایت او همراهی می‌کرد. به‌عنوان مثال، در کتاب «تاریخ بیست‌ساله» نوشته دکتر حسین مکی آمده است که یکی از مقامات نظامی ایران که در هیئت تحدید حدود حضور داشت، با هیئت ترکیه‌ای دچار اختلاف شد و موضوع را به رضاشاه ارجاع داد. این مقام نظامی دو ساعت توضیح داد و استدلال کرد، اما رضاشاه پاسخ داد که مسئله بر سر این تپه یا آن تپه نیست، بلکه هدف برقراری دوستی با ترکیه پس از سال‌ها تنش است. این نگاه باعث شد ایران هزینه‌های یک‌طرفه‌ای برای این دوستی بپردازد.

*ارتباط واگذاری‌ها با نگرانی‌های کنونی کریدور زنگزور

فارس: با وجود اینکه شما فرمودید واگذاری آرارات کوچک به طور مستقیم به کریدور زنگزور مرتبط نیست، برخی تحلیلگران معتقدند که این واگذاری از نظر جغرافیایی و امنیتی پیامدهایی داشته که امروز ما را نگران کریدور زنگزور کرده است. نظر شما چیست؟ مددلو: اگر بخواهیم مسئولیت رضاشاه را در مسئله کریدور زنگزور بررسی کنیم، باید به واگذاری باریکه قره‌سو توجه کنیم، قره‌سو بخشی از خاک ایران بود که توسط شوروی اشغال شد و سپس به طور غیرقانونی به ترکیه واگذار گردید. رضاشاه این اشغال و واگذاری را تأیید کرد. خطای واگذاری قره‌سو به‌مراتب بزرگ‌تر از آرارات کوچک بود. آرارات کوچک را نمی‌توان به طور مستقیم به این مسئله مرتبط دانست، اما اصل واگذاری خاک، خطایی غیرقابل‌انکار است.
فارس: آیا می‌توان گفت اگر در دوره پهلوی این اراضی واگذار نشده بود، امروز نگرانی‌های ما در مورد کریدور زنگزور کمتر بود؟ مددلو: اگر باریکه قره‌سو واگذار نشده بود، می‌توان ادعا کرد که نگرانی‌های کنونی درباره کریدور زنگزور وجود نداشت یا به‌مراتب کمتر بود. زیرا ترکیه برای ارتباط با نخجوان و جمهوری آذربایجان، ناچار بود از خاک ایران یا ارمنستان عبور کند. حفظ قره‌سو می‌توانست اهرم استراتژیکی برای ایران باشد و نگرانی‌های امروز را کاهش دهد. فارس: در آن مقطع، آیا گزینه‌های دیگری جز واگذاری وجود داشت یا شرایط به‌گونه‌ای بود که رضاشاه ناگزیر از این تصمیم بود؟ مددلو: واقعیت این است که جمهوری ترکیه در آن زمان فشار مستقیمی برای این واگذاری‌ها وارد نمی‌کرد. سیاست خارجی آتاتورک به‌گونه‌ای نبود که بخواهد با همسایگان شرقی خود وارد درگیری شود. این تصمیمات عمدتاً از ذهنیت رضاشاه نشئت می‌گرفت. او در نظام استبدادی خود که مخالفان حذف می‌شدند، تحت تأثیر نگاه مثبت به آتاتورک، تصمیماتی گرفت که ضرورتی نداشتند. این واگذاری‌ها بیشتر برای جلب رضایت آتاتورک و ایجاد دوستی بود، در حالی که ایران هزینه‌های سنگینی متحمل شد.

*درس‌های تاریخی برای تصمیم‌گیری‌های کنونی

فارس: آیا تجربه‌های تاریخی مانند واگذاری قره‌سو یا آرارات کوچک در تصمیم‌گیری‌های امروز مسئولان ایران نقش بازدارنده‌ای دارد؟مددلو: شرایط کنونی ایران با دوره رضاشاه کاملاً متفاوت است. ایران امروز کشوری است با صداهای متکثر، رسانه‌های متنوع و فضای گفت‌وگوی آزاد.در مقایسه با خاورمیانه، شاید تنها ترکیه را بتوان تا حدی با ایران مقایسه کرد، اما فضای سیاسی آن کشور نیز به‌تدریج بسته‌تر شده است. حضور مردم در سیاست، از طریق رسانه‌ها و دیگر ابزارها، باعث می‌شود سیاست‌مداران با احتیاط بیشتری تصمیم‌گیری کنند. وقتی سیاست‌مدار احساس کند نگاه مردم به تصمیمات او دوخته شده است، با ملاحظات بیشتری عمل می‌کند.  با این‌حال، نگرانی اینجانب این است که برخی ممکن است کریدور زنگزور را مسئله‌ای کم‌اهمیت تلقی کنند، به‌ویژه اکنون که قدرت‌های غربی مانند ایالات متحده در این موضوع دخیل شده‌اند. این خطر وجود دارد که برخی سیاست‌مداران تصور کنند افزودن یک پایگاه تجاری-نظامی دیگراهمیتی ندارد. اما این یک دومینوی خطرناک است. اگر در مسئله کریدور زنگزور کوتاه بیاییم، مسائل دیگر منطقه، مانند خلع سلاح حزب‌الله، حشدالشعبی، یمن یا حتی گروه‌های مقاومت در شرق ایران، نیز تحت تأثیر قرار خواهند گرفت.