درست زمانی که اسرائیل اخطار داده تهرانی‌ها شهر را خالی کنند تا حمله کند، دقیقاً مرضیه و خانواده‌اش خلاف تهدیدش عمل کرده است. خانه و زندگی‌شان در قم را رها کرده و بارو بندیلشان را جمع کرده‌اند.
گروه فرهنگ_حماسه و مقاومت: شاید یکی از اشتباه‌های تاکتیکی اسرائیل در مورد ایران این بود که بین غدیر تا محرم به ایران حمله کرد. روزهایی که ایرانی‌ها بیشتر از هر زمان دیگری به حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) متوسل می‌شوند و دیگر هیچ‌کس جلودارشان نیست. نمونه‌اش مرضیه خانم است.
درست زمانی که اسرائیل اخطار داده تهرانی‌ها شهر را خالی کنند تا حمله کند، دقیقاً مرضیه و خانواده‌اش خلاف تهدیدش عمل کرده است. خانه و زندگی‌شان در قم را رها کرده و بارو بندیلشان را جمع کرده‌اند. حالا مرضیه به منزل پدر همسرش در تهران آمده  تا در حسینیه‌ای که ماه محرم برای هیئت نذری درست می‌کنند، برای بروبچه‌هایی که شب‌ها ایست و بازرسی دارند، غذا درست کنند.
با مرضیه که تماس می‌گیریم، حال و هوای اول انقلاب برایمان تداعی می‌شود. زن‌هایی که با سلام‌وصلوات مردانشان را از زیر قرآن رد می‌کردند و راهی جبهه می‌کردند ولی آرام نمی‌نشستند. از مربا گرفته تا آش و دوخت لباس و هر کاری از دستشان برمی‌آمد برای رزمنده‌ها انجام می‌دادند. مرضیه می‌گوید: بچه‌های پایگاه، شبانه‌روز در حال گشت‌زنی هستند و شب‌ها ایست بازرسی راه انداخته‌اند تا افراد مشکوک را شناسایی کنند. از وقتی  متوجه شدیم آنها غذایی برای خوردن ندارند و با هندوانه و نان خودشان را سیر می‌کنند، با دختر و همسرم به تهران آمدیم تا برایشان غذا درست کنیم. فقط ما نیستیم، جاری‌ام و بچه‌هایش و چند نفر دیگر هم هستند. مردهایمان در روز کمکمان می‌کنند تا غذا را آماده کنیم بعد غذا را به پایگاه‌های بسیج می‌برند و پخش می‌کنند. بعد از آن خودشان هم برای بازرسی می‌مانند.
می‌پرسیم کارتان خیلی سخت است که هر روز نهار و شام آماده می‌کنید. فکر کنم تقریباً خیلی نمی‌خوابید؟ مرضیه جواب می‌دهد: شب‌ها حدود یک و نیم‌شب می‌خوابیم و صبح از ۸  و نیم‌کارمان را شروع می‌کنیم. مردها خیلی زحمت می‌کشند. یکی از بچه‌های پایگاه، چند شب است که شب‌ها خانه نمی‌رود. آن یکی ۴ و نیم صبح می‌رود خانه و ۱۰ صبح برمی‌گردد. همسرش بنده خدا همیشه تنهاست.
می‌پرسیم نمی‌ترسید از تهدید اسرائیل که گفته تهران را خالی کنید. مرضیه با اقتدار می‌گوید: غلط کرده اسرائیل تهدید کند. چرا باید بترسیم. می‌گویم: کسانی که مادر هستند، نگران خودشان نیستند، نگران بچه‌هایشان هستند، شما نگران نیستید؟ مرضیه جواب می‌دهد: من متولد سال ۱۳۶۱ هستم. کودکی‌ام را درزمان جنگ گذارنده ام.غریبه نیستم باجنگ. ولی کلا ما این همه شهید دادیم که از خاک و وطنمان دفاع کردند. در مقابلشان وظیفه داریم که کشورمان را حفظ کنیم.
ما شیعیان اعتقاد داریم که مملکتمان را امام‌زمان اداره می‌کند. دلمان گرم است به امام‌زمان (عج) و نایب بر حقشان. مرضیه ادامه می‌دهد: ما مادرانی هستیم که می‌خواهیم نسلمان را تربیت کنیم تا سرباز امام‌زمان (عج) باشند. ان‌شاءالله قرار است زمانی که  امام‌زمان (عج) ظهور کنند، بر ما حکومت می‌کنند. من شب‌ها با بچه‌ها صحبت می‌کنم و می‌گویم: شما قرار است سرباز امام‌زمان (عج) باشید و باید ترستان را دور بریزید.
خدا قوتی می‌گویم و صحبت‌هایمان تمام می‌شود ولی این روزها مدام به یاد حاج حسن طهرانی مقدم، سردار حاجی‌زاده و رفقایش هستم. به یاد همسر طهرانی مقدم و تمام شهدای ایران. از شهدای دفاع مقدس گرفته تا شهدای مدافع حرم و شهدای امنیت که اگر نبود ایمان، اعتقاد و حمایت این زنها، هرگز مردانشان نمی‌توانستند این‌قدر مؤثر باشند. این زن‌ها جای دیگری معامله کرده‌اند با کسی دیگری. از روزی که با امام زمانشان عهد بسته‌اند تا از بزرگ‌ترین داشته‌شان یعنی عشقشان به‌خاطر آقا بگذرند، خودشان را برای همه چیز آماده کردند. وقتی بعد از عملیات وعده صادق از همسر شهید طهرانی مقدم پرسیدیم: اگر حاج حسن این روزها بود، چه حسی داشت؟ جوابی شنیدیم که از سؤالم پشیمان شدیم. همسر شهید جواب داد: حاج حسن خیلی زحمت کشیده بود. حقش نبود شهید نشود و بماند. این روزها هر موشکی که به قلب اسرائیل می‌خورد و هر زمان که مردم غزه، لبنان، عراق، اردن و دیگر کشورها می‌کنند شادی می‌کنند، می‌گوییم: دمت گرم حاج حسن طهرانی مقدم. پرچم ایران را تا آخر دنیا بالا بردی و حالا می‌گوییم: خانم الهام حیدری، تا دنیا دنیاست ما مدیون شما و همسرتان هستیم که اگر نبودید حالا سرمان خم بود