در جریان جنگ تحمیلیِ دوازده‌روزه، دشمن تلاش کرد تا نوع تازه‌ای از رویارویی را فعال کند. نه فقط جنگِ نظامی بلکه جنگِ ترکیبی‌ای که دو پایه مکمل داشت.

توطئه مهم دشمنان ایران: فعال‌سازیِ گسل‌های اجتماعی

فارس – خط رهبری: از همان نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان این سرزمین یک نکته را خوب فهمیده بودند: ایرانِ متحد، ایرانِ شکست‌ناپذیر است. به همین دلیل همه تلاششان را بر آن گذاشتند که این اتحاد را خدشه‌دار کنند؛ گاه با فشار نظامی، گاه با جنگ رسانه‌ای و گاه با دامن‌زدن به شکاف‌های اجتماعی و فرهنگی: «سالهای متمادی است که دشمنان ما دارند روی این گسلها کار میکنند. دارند کار میکنند، سرمایه‌گذاری میکنند، پول میدهند، مزدور میگیرند، حرف درست میکنند، برای اینکه بتوانند این گسلها را فعّال کنند.» ۱۳۹۶/۰۲/۲۰
داستانی که طی چهار دهه اخیر تکرار شده، پر از فصل‌های تلخ و پرتنش است. کافی است ورق بزنیم:در فتنه‌ی کوی دانشگاه سال ۷۸، دانشگاه ـ این قلب تپنده اندیشه در کشور ـ هدف قرار گرفت. دشمنان خیال می‌کردند می‌توانند از برخی اعتراضات دانشجویی اهرمی بسازند برای شکاف اجتماعی. چند سال بعد در ۱۳۸۸ نقشه پیچیده‌تر شد. این بار فضای سیاسی را ملتهب کردند، اختلافات انتخاباتی را دامن زدند و کوشیدند جامعه را به دو نیم تقسیم کنند. اما ماجرا به همین‌جا ختم نشد. در بازه ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰، مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم دستاویز تازه‌ای شد. رسانه‌های بیگانه و شبکه‌های معاند، هر گلایه‌ی اقتصادی را به بهانه‌ای برای بی‌اعتمادی و تنش سیاسی تبدیل می‌کردند. سپس در ۱۴۰۱ ورق دیگری رو شد؛ این بار بر مسائل فرهنگی و اجتماعی انگشت گذاشتند تا گسل‌های جدیدی فعال شود و جامعه را به آشوب بکشانند.
در همه این سال‌ها، دشمن یک هدف ثابت داشت: چندقطبی کردن جامعه ایران. آنان به تجربه دریافته بودند که ایران را نمی‌توان تنها با توپ و تانک شکست داد. جنگ هشت‌ساله دفاع مقدس برایشان کافی بود تا بفهمند اراده این ملت در میدان نظامی شکست‌پذیر نیست. از همین‌رو به سمت جنگ ترکیبی رفتند: تهاجم نظامی همراه با جنگ رسانه‌ای و فرهنگی: «این را جوانهای عزیز ما در همه‌جای کشور توجّه داشته باشند که دشمن چشم دوخته است و از هر گسلی که خیال میکند میتواند یک زلزله‌ای ایجاد بکند، میخواهد استفاده کند برای منهدم کردن اساس استقلال این کشور و اساس انقلاب؛ از همه‌ی امکانات میخواهد استفاده کند.» ۱۳۹۵/۱۱/۲۷

از میدان نبرد تا تسخیر افکار عمومی: روایت جنگ تحمیلیِ دوازده روزه

درست در همین چارچوب بود که در جریان جنگ تحمیلیِ دوازده‌روزه دشمن تلاش کرد تا نوع تازه‌ای از رویارویی را فعال کند. نه فقط جنگِ نظامی بلکه جنگِ ترکیبی‌ای که دو پایه مکمل داشت. پایه نخست، تهاجم غافلگیرانه و ضربتی برای تضعیف و نابودیِ شبکه فرماندهیِ نظامی و سیاسی کشور بود؛ ضربه‌ای که هدفش از کار انداختنِ توان پاسخ‌دهیِ ایران به تجاوز به دشمن بود. پایه دوم، جنگِ رسانه‌ای و فرهنگیِ سنگین و هم‌زمانی بود که می‌خواست گسل‌های جامعه را فعال کند. دشمن به‌خوبی می‌دانست که اثرگذاریِ نظامی وقتی همراه با بمباران روایت‌ها و تولید اضطرابِ روانی شود، توانِ مقاومتِ جامعه را فرسایش می‌دهد؛ پس جنگِ رسانه‌ای را پیوستِ عملیات نظامی ساخت تا هر ضربه نظامی، ضربه‌ای روانی و اجتماعی هم باشد.
این رویکردِ ترکیبی به دنبال این بود که از طریق فعال‌سازیِ گسل‌ها، اعتمادِ عمومی را متزلزل کند و به اهداف شومِ خود دست یابد: «آنها خیال میکردند با این حمله کار ایران تمام شد. ببینید؛ روز بیست‌وسوّم خرداد به ایران حمله شد، یک روز بعد ــ یعنی روز بیست‌وچهام خرداد ــ یک عدّه از عوامل آمریکا در یک پایتخت اروپایی نشستند و شروع کردند بحث کردن بر روی جایگزین جمهوری اسلامی! یعنی این‌قدر خاطرجمع بودند به اینکه این حمله اساس جمهوری اسلامی را در کشور متزلزل خواهد کرد. اینها این‌جور درباره‌ی ایران خیال میکردند. تصوّر میکردند با این حمله بین نظام و مردم فاصله خواهد افتاد، نظام ضعیف خواهد شد و خواهند توانست بر مقصود سخیف و مقصود خباثت‌آمیز خودشان مسلّط بشوند.» ۱۴۰۴/۰۶/۰۲