در دل نبرد با اسرائیل، صدای پیروزی از قاب‌های کوتاه اما پرطنین چند ثانیه‌ای به گوش می‌رسید؛ تصاویری که نه فقط روایت مقاومت، که سندی از جاری بودن زندگی در میانهٔ جنگ‌اند. آنها که در «کف تهران» ایستاده‌اند، می‌دانند جنگ امروز فقط در میدان نبرد نیست؛ رسانه هم خاکریز دارد و گلوله؛ و البته فقط یک شلیک.
در گیرودار جنگ با رژیم صهیونیستی گاهی ویدئوهای کوتاهی در فضای مجازی دست به دست می‌شد که تمامش حماسه بود و امید و عشق به وطن. نامشان «کف تهران» و هر کدام حاوی یک شعار و گاهی خرده‌روایت بودند. از «ایران من» و «ایران حرم است» تا «ما ایستاده‌ایم» و «ملت ایران تسلیم‌شدنی نیست»…از سر و شکل کار این طور برمی‌آمد که گروهی پای کارند که اهمیت روایت‌گری را درک کرده‌اند. گروهی که عمیقاً معتقدند در یک نبرد پیچیدهٔ ترکیبی هستیم که در آن «روایت اول» و «تصویر خوب» مهم است. تصویری که باید پیام بدهد؛ یک پیام نقطه‌زن. چون اگر تیر نیروی نظامی به هدف نخورد، او می‌تواند دوباره شلیک کند؛ اما در میدان رسانه ما فقط یک تیر داریم که آن هم راه دیگری ندارد جز اینکه به هدف بخورد!این گروه که از اعضای دوره‌های مختلف بسیج دانشجویی هستند اعتقاد دارند الان بعد از میدان نظامی، بار اصلی کنش میدان روی دوش رسانه است. همین قاب‌های ۱۵ تا ۲۰ ثانیه‌ای که به مخاطب می‌گوید «زندگی جاریست»، «ما پیروزیم» و… یک‌تنه بار عظیمی از این جنگ را به دوش می‌کشند.نه اینکه رسانه‌زده باشند. نه… اما با یک هدف به دل میدان رسانه می‌زنند؛ در رسانه یک پیام و گفتمان را نمایندگی می‌کنند و با توجه به روایت و خلق میدان متناسب با آن، یک رویداد را می‌سازند. رویدادی مثل نصب ابرپرچم روی ساختمان‌های آسیب‌دیده در نبرد با رژیم صهیونیستی، دیوارنوشته‌های فاتحانه و… که کلیپ هر کدام‌شان حسابی در فضای مجازی چرخید و به افراد دیگری در شهرهای مختلف ایده و انگیزه داد برای خلق میدان‌های مشابه.
با چند نفر از اعضای این گروه در حاشیهٔ یکی از میدان‌هایی که خلق کرده بودند، به گفت‌وگو نشستیم. «سجاد خراسانی» مسئول مدرسهٔ مهارتی «توانا»، «جواد» و «رضا» که دوست نداشتند اسم کامل‌شان آورده شود…
فارس: نکتهٔ بارز در فعالیت‌های گروه شما توجه به رسانه و جنگ رسانه‌ای است. با چه هدفی روی این بُعد تأکید و تمرکز دارید؟رضا: الان همه درگیر بعد نظامی جنگ هستند؛ حتی از مسائل امنیتی تا گشت و ایست‌بازرسی. دغدغهٔ ما این بود با استفاده از ظرفیت‌ها و ارتباطاتمان، توان مردم را جمع کنیم و مسیر بدهیم. جمع‌بندی و فهم ما این است که در کنار بعد نظامی جنگ، بعد رسانه‌ای و فرهنگی آن هم بسیار مهم است. مثلاً فیلمی که ما از نصب ابرپرچم روی ساختمان آسیب‌دیده در جنگ گرفتیم و حدود ۱۵ ثانیه‌اش منتشر شد، حدود ۲ ساعت زیر گرمای آفتاب وقتمان را گرفت تا بتوانیم قاب موردنظر خودمان را در بیاورم. اگر آن قاب درست درنمی‌آمد و نمادهایش سر جای خود قرار نمی‌گرفتند و فقط از ساختمان و نصب پرچم فیلم می‌گرفتیم، آن روایت موردنظر با فضای حماسی که در ویدئو دیدید، تولید نمی‌شد.امروز رسانه فضا را می‌سازد، بازنده را برنده می‌کند، و برنده را بازنده. نباید از آن غافل شد.جواد: در این جنگ هر کسی باید نقطهٔ خودش را پیدا کند. منی که سال‌ها در فضای فعالیت‌های رسانه‌ای و اجتماعی نفس کشیده‌ام باید نقش خودم را متناسب با فضای جدید تعریف کنم؛ هم نقش فردی خودم را، هم نقش جمعی و تشکلی خودم را. این مهم‌ترین مسئلهٔ ماست که داریم تلاش می‌کنیم عزیزان را وارد این میدان نقش‌آفرینی جدی کنیم.میدان نقش‌آفرینی، صرفاً نظامی نیست. عزیزان نظامی حواس‌شان کاملاً جمع است و با پشتکار و دقت کار خودشان را انجام می‌دهند. ما باید سوخت موشک را که عقبهٔ کار آنهاست، کف شهرها فراهم کنیم. تلاش می‌کنیم ملاحظات و نیازهای آنها را به زبان مردم پیاده‌سازی کنیم.