جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، هرچند بخشی از زیرساخت‌های دفاعی ایران را هدف قرار داد، اما نقطه آغازی شد برای تحولی عمیق در ساختار قدرت نظامی کشور؛ تحولی که نه تنها بر ترمیم خسارت‌ها متمرکز نیست، بلکه معادلات امنیتی منطقه را با واقعیتی تازه روبه‌رو کرده است.

پس از وقوع جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و تجاوز هماهنگ آمریکا و رژیم صهیونیستی به جمهوری اسلامی ایران، سخنان فرماندهان عالی نیروهای مسلح حاکی از عزم قاطع برای بازسازی و ارتقای قدرت نظامی است.این تجاوز، با وجود آسیب‌هایی که به زیرساخت‌های دفاعی وارد کرد، در عمل تبدیل به نقطه عطفی برای بازسازی راهبردی و توسعه همه‌جانبه توان دفاعی ایران شد. ایران در این برهه حساس، نه تنها روند ترمیم خسارات را با سرعت آغاز کرد، بلکه با بازنگری در مفاهیم دفاعی و به‌کارگیری فناوری‌های نوین، به سمت دستیابی به قدرتی فراتر از گذشته حرکت کرد.
از منظر راهبردی، روشن است که کشوری که توان دفاعی و بازدارندگی کافی نداشته باشد، در معرض آسیب‌پذیری قرار می‌گیرد و رفتار و دیدگاه دیگر کشورها نسبت به آن تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد؛ اما کشوری که از قدرت و توان دفاعی برخوردار باشد، نه تنها کمتر هدف تعرض قرار می‌گیرد، بلکه تعاملات و محاسبات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نسبت به آن دگرگون می‌شود و طرف‌های خارجی ناچار به بازنگری در راهبردهای خود می‌شوند. این واقعیت، یکی از محوری‌ترین انگیزه‌های بازسازی و تقویت توان نظامی پس از دفاع مقدس ۱۲ روزه بوده است.